من عصبانی نیستم یک فیلم سیاسی یا انتقادی نیست. این فیلم در واقع یک فیلم ماجراجویی در مورد پسری جوان در دنیایی بی رحمانه و بیگانه است که به نظر می رسد نسخه کابوس سرزمین عجایب برای او است. سفر نوید در طول فیلم مانند قهرمانی است که برای دستیابی به هدف خود با موانعی در یک فیلم دست و پنجه نرم می کند ، اما برخلاف قهرمانان آثار swashbuckler ، نوید داستان رضا درمیشیان را روایت می کند ، فقط در هر مرحله قدم می گذارد و سرانجام تسلیم می شود. . “من عصبانی نیستم” فیلمی سیاه و سفید نیست ، اما سیاهی یک جامعه بی رحم و بدون اغراق را منعکس می کند و این ارزش کار است.
توجه: این بررسی برای “من عصبانی نیستم!” نسخه طبق ممیزی در سینماهای ایران نوشته شده است.
نوید یک دانشجوی کرد و ستار کرد است که پس از سالها تحصیل و کار ، چیزی جز ستاره ، همکلاسی های خود در دانشگاه و مادر پیر خود در کردستان ندارد. او جوان دیگری است که به امید زندگی بهتر از خانه خود خارج شده و برای بهتر شدن فردا می جنگد و سرانجام تهران او را بلعید. برای بسیاری از جوانان ، نوید بسیار آشناست و مطمئناً گوشه ای از وی را پیدا می کنند. اما نوید تیپ شخصیتی نیست. وی نماینده مهاجران ، دانشجویان و طبقه کارگر نیست. او یک جوان ایرانی است که از همه جا اخراج شده است ، عاشق است و امید چندانی به زندگی ندارد.
رضا درمیشیان به خوبی از شعار و تعصب اجتناب کرده و به وعده و زندگی خود اهمیت داده است. «من عصبانی نیستم» سعی کرده است دنیا را از دیدگاه گیج و عصبانی ناوید به تصویر بکشد و برای بیننده توضیح دهد که چرا جوانی مانند نوید اینگونه احساس می کند. ترس و خودسانسوری نوید قبل از اینکه ستاره شود ، اکنون راهی برای درماندگی کرده است. دکتر روانپزشک با صدای خسته ، ناامید و کهنه خود در واقع لحن بخشی از جامعه نسبت به جوانی مانند نوید را بیان می کند. مشکل نوید را نمی توان با قرص ها و نه با پیام های مثبت و انگیزشی دکتر و ستاره حل کرد و آیا برای کسی مثل نوید حتی بدون در نظر گرفتن ستاره بودن امید وجود دارد؟
اگرچه گفته شده است که نوید عضو یک کلاس یا گروهی از شخصیت ها نیست ، اما می توان افراد زیادی مانند او را پیدا کرد. نوید یکی از نسلی است که مهمترین دوره زندگی او همزمان با بدترین دوره سیاسی ایران بوده و نتیجه این دوره فساد است که تمام راه های ممکن را برای یک فرد سالم بسته است. اگرچه این فیلم داوری نمی کند و حتی پسر جوانی که این برج را در اختیار دارد نشان داده نمی شود که فرد بدی است ، اما به این سؤال پاسخ نمی دهد “جوانی مثل نوید باید برای زندگی چه کاری انجام دهد” و بیننده را ترغیب می کند تا پیدا کند پاسخ. نکته مثبت دیگر درباره “من عصبانی نیستم” این است که می تواند همه بخش های جامعه را فکری کند و از نظر سن گروهی را هدف قرار ندهد. نوید “من عصبانی نیستم” جوانی آرمانگرا است که به دلیل اجبار جامعه به آستانه جنون اعزام می شود و به سمت افرادی می رود که یا گوشه ای از اوضاع نوید را تجربه کرده اند یا در جنون “نوید” نقش داشته اند. ” در جامعه.
فیلم “من عصبانی نیستم” تصویری را نشان می دهد که دقیقاً همان اتفاقی است که هر روز در مقابل چشمان بیننده اش می افتد ، حتی تماشاگر ثروتمندی که امثال نوید را با ضرب و شتم و سرکوب دور می کند. اگرچه پنج سال از فیلمبرداری “من عصبانی نیستم” می گذرد ، اما جو هنوز هم بسیار ملموس است و نشان می دهد اگر تغییر کرده باشد جو جامعه بهتر نشده است. پیامد آرمان گرایی در این جامعه چیست؟ آیا این است که فرد فرهیخته ای مانند نوید به حد بزهکاری برسد و با پشتکار گره هایی را که در وجود او جمع شده اند خالی کند؟ نوید تنها شخص عصبانی فیلم نیست ، اگرچه او هسته اصلی فیلم است. در واقع ، پیدا کردن کسی که عصبانی نیست ، دشوار است ، حتی اگر بتواند خود را مانند یک ستاره کنترل کند.
درمیشیان روش خوبی را برای نشان دادن تعامل در ذهن نوید انتخاب کرده است. نمایش های بسته از چهره افرادی که نوید با آنها در تعامل است و ویرایش سریع آنها نقش مهمی در نشان دادن سردرگمی و عصبانیت نوید بر همه چیز و همه دارد. سرعت ویرایش نیز متناسب با نسبت عصبانیت نوید تغییر می کند. گویا درمیشیان قصد دارد با آزار و اذیت آنها ، مخاطبان خود را اذیت کند ، تا این احساس را با نوید تجربه کند. همچنین ، اگرچه فیلم موسیقی ندارد ، اما بیشتر موسیقی پس زمینه صدا های شهری است که در ایجاد جو فیلم نقش مهمی داشته اند.
متأسفانه “من عصبانی نیستم” با سانسور مکرر مورد اصابت قرار گرفت. به نظر می رسد این سانسورها و ممیزی ها چنان عالی بوده اند که تأثیر بسیار منفی بر کل فیلم گذاشته اند. نه تنها بارها در طول فیلم مشخص است که بخش هایی از این فیلم به طور ناگهانی قطع و گم می شود ، بلکه پایان فیلم نتیجه همان ممیزی ها ، بسیار نیمه تمام ، ناقص و گیج کننده است و قانع نمی شود بیننده اگرچه آنها می گویند “عصبانی نیستم” ، اما به نظر می رسد که آخرین خطبه به زور از تریبون گرفته شد. اگرچه این تقصیر نیست.
نوید همچنین دو دوست و یک هم اتاقی دارد که قرار است از نظر روحی نوید تأثیرگذار باشند. نوید با دیدن سختی های این دو جوان که عاشق موسیقی هستند ، مانند او ، اِس ، پاس و ناامیدی ، عصبانی تر می شوند. مشکل این است که “من عصبانی نیستم” برای این دو شخصیت خیلی وقت طول می کشد. اگرچه درمیشیان می خواست نگاهی به مشکلات این دو نوازنده بیندازد ، اما نتیجه “من عصبانی نیستم” را از مسیر خود منحرف می کند و البته در سوم آخر فیلم نیز این دو را کاملاً فراموش می کند. درمیشیان همچنین به دلایل مختلف از چندین مکان تکراری استفاده کرده است که ممکن است از نظر داستان پردازی قابل درک باشد اما باعث می شود فیلم بعد از مدتی تکراری به نظر برسد؛ در حالی که نوید دائما در حال تلاش برای کسب درآمد است ، چنین صحنه هایی کسل کننده می شوند.
اگر نوید محمدزاده «من عصبانی نیستم» را یکی از بهترین نمایشنامه های او قلمداد کنید ، پس از تماشای فیلم ، ادعای وی کاملاً قابل درک است. او که اکنون سبک بازیگری خود را دارد ، در زمان ساخت فیلم جوانی نسبتاً ناشناس بود و نقش بسیار خارق العاده ای ایفا کرده است ، و بازیگران حامی فیلم حتی بهرام افشاری و رضا بهبودی که بی نقص بازی کرده اند ، در مقابل او دیده نمی شود. محمدزاده و باران کوثری در مقابل دوربین شیمی بسیار خوبی دارند که باعث می شود رابطه بین آنها بسیار باورپذیر ، قابل درک و ملموس باشد ، حتی اگر در برخی از قسمت های فیلم ، این رابطه کمی اغراق آمیز و نگران کننده به نظر برسد.
“من عصبانی نیستم” داستان آینده ای بهتر را روایت می کند که محو می شود و جای ناامیدی و پلیدی می شود. رضا درمیشیان با نشان دادن داستان تنها یکی از جوانان این جامعه که در تلاش برای ساختن یک زندگی است ، توانسته است به مخاطبان خود یادآوری کند که در چه جنگلی زندگی می کند و چه نقشی در آن دارد. “من عصبانی نیستم” بیانیه ای نیست ، بلکه فقط یک تصویر صادقانه و صریح از جامعه ای است که بیشتر برای مقصر سقوط آن مقصر بوده اند. آیا راهی برای خروج از این وضعیت وجود دارد؟ “من عصبانی نیستم” با جواب این سوال بیننده را کنار می گذارد. پاسخ شما چیست؟
آخرین دیدگاهها